در این مطلب سعی کرده‌ام که مفهوم برند را با زبان ساده و با ذکر چند مثال توضیح بدهم. وقتی اسامی مانند علی، محمد، الناز، فرهاد، سمیرا، فاطمه و اسم‌هایی از این دسته مطرح می‌شود، اگر جزو اسامی دوستان یا آشنایان شما باشد، احتمالاً تصویری از آن شخص در ذهن شما نقش می‌بندد و احساسی نسبت به آن شخص پیدا می‌کنید.

حتی ممکن است فردی با آن اسامی را از نزدیک نشناسید. مثلاً وقتی گفته شود امیرکبیر، ناصرالدین شاه، چنگیزخان مغول، سعدی و حافظ. این اسامی مربوط به کسانی است که به هر حال اسم آنها را شنیده‌اید، اطلاعاتی نسبت به آنها دارید و احتمالاً وقتی این اسامی آورده می‌شود، چیزی در ذهن شما نقش می‌بندد، تصویر یا احساسی نسبت به آن شخص و اسمی که آورده شده در شما ایجاد می‌شود.

حال اگر اسامی یک سری محصولات یا شرکت‌ها آورده شود، مثل کوکاکولا، اپل، گوگل، ایران خودرو، پاکشوما، نایک، آدیداس، لویی ویتون و … این اسامی وقتی برده می‌شود، باز هم احساسی نسبت به آن پیدا می‌کنید و تصویری از اسم برده شده در ذهن خود می‌سازید. حال این اسم می‌تواند اسم آن شرکت باشد، یا مانند لویی ویتون که با مطرح شدن آن، یک فروشگاه لوکس شامل کیف و کفش و لباس در ذهن تداعی می‌گردد یا شرکت اپل که تداعی‌کننده گوشی آیفون و یا سیب معروف آن است. وقتی گفته می‌شود کوکاکولا، ممکن است یک نوشابه مشکی، رنگ قرمز، طعم یا مزه آن نوشابه یا حتی بویی که موقع خوردن آن احساس می‌کنید، در ذهن شما آمده و یا حتی مجموعه‌ای از تمام این موارد در ذهن تداعی شود و یک احساس خوب یا بد نسبت به آن پیدا کنید.

وقتی گفته می‌شود اپل، ممکن است عده‌ای خوششان بیاید یا احساسی مثل رضایت داشته و لبخندی گوشه لبشان بنشیند، اما ممکن است در برخی افراد هم احساسی بد یا حس تنفر ایجاد شود. به همین سادگی، برند ساخته می‌شود و به فعالیت‌هایی که منجر به این کار می‌شود که شما احساسی نسبت به یک شرکت یا محصولاتش در ذهنتان شکل بگیرد، برندینگ یا برندسازی گفته می‌شود.

همه کسب و کارها اعم از یک سازمان یا یک شخص، می‌توانند تمام تلاش خود را انجام داده تا احساسی از خود در ذهن مخاطبشان حک کنند. این احساس طبیعتا باید یک احساس خوب باشد، ولی می‌تواند شکلهای مختلفی مثل حس پرستیژ، نوآوری، ماجراجویی یا احساسات مختلف دیگر داشته باشد. ما حتماً درباره آن صحبت خواهیم کرد. اما باید بدانیم که تمام تلاش کسب و کارها برای این است که آن احساس در ذهن مخاطب شکل گرفته و به عنوان برند نزد مشتری شناخته شود.

فاکتورهای مؤثر در مفهوم برند

حال اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم که این اتفاق چگونه رخ می‌دهد، باید در نظر بگیریم که سه فاکتور مهم در بحث برندینگ و برندسازی تاثیرگذار است؛ شرکت یا کارخانه، محصول و مشتری. این سه فاکتور باید وجود داشته باشند تا برند شکل بگیرد. این تصور غلط است که خود شرکت، «برند» است. به عنوان مثال، کوکاکولا، شرکت کوکاکولا یا نوشابه کوکاکولا یک برند نیست، باید حتماً یک مشتری وجود داشته باشد تا این برند شکل بگیرد. یک رابطه بین این قسمتها باید وجود داشته باشد، لذا یک حلقه سه‌تایی ایجاد می‌شود تا آن برند تشکیل شود.

حلقه شرکت-محصول

حلقه شرکت- محصول: یک شرکت، محصولی را تولید می‌کند. پس باید برای آن مارکتینگ یا بازاریابی انجام دهد تا بتواند آن محصول را بفروشد. شرکت باید این محصول را به مشتری بفروشد. لذا حلقه شرکت- مشتری به وجود می‌آید.

حلقه شرکت-مشتری

درباره ارزش آفرینی برای مشتری توسط شرکت یا کارخانه بسیار صحبت کرده‌ایم و یازده پست مختلف در اختیارتان قرار داده‌ایم. پس شرکت باید برای مشتری ارزش ایجاد کند تا بتواند محصول خود را بفروشد. درباره ارزش آفرینی برای مشتری توسط شرکت یا کارخانه بسیار صحبت کرده‌ایم و یازده پست مختلف در اختیارتان قرار داده‌ایم. پس شرکت باید برای مشتری ارزش ایجاد کند تا بتواند محصول خود را بفروشد.

حلقه محصول-مشتری

محصول باید برای مشتری نوآوری داشته باشد. این نوآوری می‌تواند در خود محصول، نوع بسته‌بندی یا نحوه ارائه و چیزهای مختلفی باشد که باز هم درباره آن صحبت شده است.

پس گفته شد شرکت، محصول، مشتری. شرکت برای مشتری، ارزش ایجاد می‌کند، شرکت برای محصولاتش مارکتینگ انجام می‌دهد و محصول باید جنبه نوآورانه داشته باشد تا برای مشتری ارزش‌آفرین باشد. حال اگر این سه حلقه را به هم وصل کنیم و همه در کنار هم اتفاق بیفتد، در این صورت برند شکل می‌گیرد. برند حد واسط تمامی این مفاهیمی است که برایتان توضیح داده شد.

یک مثالِ خوبِ تکمیلی برای مفهوم برند

اگر بخواهیم در دنیای واقعی، مثالی بزنیم، شرکت اپل را مطرح می‌کنیم که محصولی به نام آیفون می‌سازد و آن را به مشتری‌هایش ارائه می‌کند. این محصول برای مشتری‌هایش، حالت نوآورانه دارد، قطعا نوآوری تکنولوژیک دارد. برای مشتری‌ها ارزش ایجاد کرده است و آن ارزش، تازگی محصول، ارزش کاربری، بهبود عملکرد و … می‌باشد و بسیاری از ارزش‌ها را در قالب یک محصول ارائه کرده است. این شرکت، برای خود یک آرم یا sign یا نشان در نظر گرفته است و با پیام‌های که در مارکتینگ و تبلیغات خود برای مشتریان ارسال می‌کند، برای آنها جا انداخته است که این محصول می‌تواند برای شما پرستیژ، حس خوب، تازگی و یا سایر پیام‌هایی باشد که برایتان ارسال کرده است. شرکت اپل این تصویر را در ذهن مشتریانش حک کرده است که شکل محصول، برند من، شخصیت برند من چگونه در ذهنشان نقش ببندد. فعالیت‌های مختلفی هم انجام داده است.

برای همۀ شما آرزوی موفقیت می‌کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *